نویسنده: محمد ترکاشوند




 

مصاحبه آیت الله مصباح یزدی

س: ازدواج موقت از دیدگاه قرآن را شرح دهید؟

ج: بسم الله الرحمن الرحیم ازدواج موقت یکی از مسائلی است که در متن قرآن مطرح شده و در زمان رسول اکرم (ص)تا زمان خلیفه اول اجرا می شده اما مورد اختلاف واقع شد و در زمان خلیفه دوم منسوخ گردید. به هر حال در مشروعیت ازدواج موقت از دیدگاه قرآن هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و آیات متعددی در این زمینه نازل شده که فقها و مفسرین آنها را توضیح داده اند و حتی کتاب ها و رساله هایی در این زمینه نوشته شده است. بنابراین جای شبهه نیست که در اسلام نوعی ازدواج به نام ازدواج موقت داریم که مشروع می باشد و در زمان حضرت رسول اکرم (ص)اجرا می شده است.

س: چرا در طول قرون و اعصار و از زمان خلیفه دوم این سنت الهی کمرنگ شده است؟

ج: احکام الهی گاهی با بعضی از آداب و رسوم یا عرفیات یک قوم و جامعه ای سازگار نیست لذا کسانی که ایمان ندارند آن را درست نمی پذیرند یا گاهی ممکن است از آن سوء استفاده هایی بکنند که این سوء استفاده ها موجب بدنامی آن احکام بشود. ازدواج موقت در صدر اسلام نیز با چنین مسئله هایی روبرو شد یعنی در عرف مردمی که در مکه و مدینه زندگی می کردند و این کار کار شایسته ای محسوب نمی شد و تنها منحصر به این مسئله هم نبود بلکه مسائل دیگری هم بود که وقتی حکمش بیان می شد بعضی از افراد آن حکم را زیر سؤال می بردند و درباره اش مباحثه و بحث می کردند. حدیثی نقل شده از خلیفه دوم که گفته: در زمان حضرت رسول اکرم (ص)دو جور متعه وجود داشت که قانونی و جایز بود ولی من این ها را تحریم می کنم و اگر کسی این کارها را انجام بدهد او را مجازات می کنم یعنی متعه النساء و یک متعه الحج. این نشانگر این است که عرف مردم آن زمان که خلیفه دوم هم یکی از آن مردم بود و صفات و خصلت های عرب قبل اسلام را داشت آماده ی پذیرش این حکم نبود. و وقتی در مورد متعه حج آیه نازل شد کسانی که از راه دور آمده اند و عمره شان را بجای آوردند، آنها می توانند احرامشان را بشکنند و حتی با همسرانشان آمیزش کنند و مجدداً برای حج، احرام ببندند. خلیفه دوم با یک لحن اعتراض آمیزی آن طور که در کتب خود اهل سنت هست، گفت: یعنی شما می گویید ما برای حج احرام ببندیم در حالی که ...
و اعتراضش این بود که چرا تمتع در حج تجویز شده است. زیرا در عرف اعراب آن زمان حج و عمره دو عمل مقدس به شمار می رفتند و معتقد بودند که نباید احرام شکسته بشود و کارهای دنیایی و محرمات حج انجام بگیرد. (آنها چنین ذهنیتی داشتند) در حالی که باید بدانیم قوانین اسلام بر اساس مصالحی است که خداوند متعال برآیند مصالح و مفاسد را ملاک حکم قرار می دهد.
مثلاً در ارتباط با همین «متعه الحج»حکم خدا ناظر بر این بود که افرادی هستند از راه های دور به مکه می آیند و ممکن است چند ماه در مکه و مدینه بمانند و بعضاً ممکن است سفرشان یک سال طول بکشد در بین آنها جوانانی وجود دارد که در طول این مدت بر آنها سخت می گذرد، لذا تجویز شده بود که وقتی عمره تان را بجا آوردید، احرامتان را بشکنید و زندگی عادی خود را شروع کنید تا موقع حج و دوباره احرام حج ببندید. خوب ببینید این حکم چقدر حکیمانه است.
به هر حال خلیفه دوم ازدواج موقت یا متعه نساء را نیز نمی پسندید و این بواسطه شبهاتی بود که در ذهنش وجود داشت و بنابراین دستور تحریم ازدواج موقت را داد. در چنین جوی از امیرالمؤمنین (ع)روایت شده که: اگر خلیفه دوم ازدواج موقت را منع نکرده بود جز افراد بسیار شقی و بد ذات و پلید کسی مبتلا به زنا نمی شد و این یعنی اگر نیاز جنسی داشتید و راه ارضاء آن از طریق حلال وجود داشت کسی مسلماً زنا نمی کرد ولی متأسفانه منع ازدواج موقت باعث می شود که مردم زیادی مرتکب این گناه کبیره شوند، اتفاقاً اسلام توجه زیادی داشته است که با سنت های غلط و عادات و رسوم غلطی که وجود دارد مبارزه بکند؛ مثلاً در مورد فرزند خواندگی همین کار را کرد چون در میان اعراب فرزند خوانده در حکم فرزند حقیقی بود لذا همسرش را عروس خود می پنداشتند و ازدواج با عروس را جایز نمی دانستند، خداوند متعال به پیامبر اسلام دستور داد که خود شما شخصاً باید اقدام بکنید و این سنت غلط را بشکنید و با زن فرزند خوانده ات زید بن حارثه ازدواج کنید تا این رسم زشت از بین برود پس در مورد متروک شدن این سنت الهی (ازدواج موقت) باید گفت که تعصبات و آداب و رسوم غلط در میان جوامع مختلف باعث شد که این حکم را در کنار ازدواج دایم نپذیرند که نهایتاً به متروک شدن آن انجامید

س: با توجه به رشد و آگاهی افراد جوامع در قرن حاضر و کشور خود ما چرا این سنت منسوخ شد؟

ج: باید بگویم وقتی یک مسئله ای در جامعه جنبه ی فرهنگی پیدا کرد به این زودی ها متحول نمی شود وقتی در میان مردم رایج می شود که ازدواج موقت عملی است شبیه زنا و کار پستی است و افراد محترم به این کار دست نمی زنند این فکر کم کم یک فرهنگ و یک قانون برای جامعه می شود که مبارزه برای تغییر آن بسیار مشکل خواهد بود. و برای از بین بردن قبح آن و تحول در ذهنیت مردم باید فعالیت زیادی انجام بگیرد تا همه متوجه شوند که در این امر منافع و مصالحی وجود دارد. و باید با فعالیت های فرهنگی این تحول صورت بگیرد و این طرز تفکر، رسوبات فرهنگ قبلی است که در طول قرون از همان صدر اسلام تاکنون وجود داشته است. و مانع از تحقق این حکم و سنت در جامعه و سنت در جامعه شده است و به اینجا می رسد که علیرغم این که مردم نیاز خودشان را به این مسئله درک می کنند و با توجه به شرایط کنونی که مصلحت این حکم روشن شده است باز هم بر اثر همان رسوبات ذهنی موانعی ایجاد می شود که این سنت احیا نگردد.

س: عده ای معتقدند که ازدواج موقت وسیله ای برای هوسرانی عده ای از مردهاست و این شیوه ی ازدواج، اساس خانواده ها را متزلزل می کند نظر شما چیست؟

ج: احکام حقوقی چه در شریعت اسلام و چه در نظام های حقوقی و عرفی دیگر همیشه ممکن است که مورد سوء استفاده هایی قرار بگیرند و این منحصر به ازدواج موقت نیست بلکه در سایر موارد و قوانین نیز می شود سوء استفاده کرد. مثلاً همین مسئله طلاق، که خود اصل طلاق دارای مصالح زیادی است.
که اگر مشروع و جایز نباشد، موجب مفاسد زیادی می شود.
مثلاً در تعدادی از کشورهای مسیحی اروپا طلاق ممنوع بوده و آن را جایز نمی شمردند و به خاطر مفاسدش مجبور شدند که آن را بپذیرند و قانونی کنند. و می بینیم که اسلام در 14 قرن پیش طلاق را تجویز کرده و مفاسد و مصالح آن را بیان نموده حال عده ای پیدا می شوند و از این قانون سوء استفاده می کنند، این سوء استفاده ها از قانون نمی توانند مجوزی باشد برای این که اصل قانون مطرود شود.
مردم بداندیش از هر قانونی می توانند سوء استفاده بکنند که یکی از این قوانین ممکن است ازدواج موقت باشد، مثلاً کسانی که تمکن مالی دارند ممکن است اقدام به سوء استفاده از این قانون بکنند، کما این که تاکنون هم کرده اند.
پس قانونگذار نمی تواند مصالح یک قانون را نادیده بگیرد صرفاً با این دلیل که ممکن است از آن سوء استفاده هایی بشود ولی باید ضمن وضع قوانین چاره اندیشی بکند و راه های سوء استفاده از قوانین را ببندد.
این که می گویند ازدواج موقت بنیاد خانواده را متزلزل می کند صحیح نیست زیرا سوء استفاده از طلاق هم خانواده را متلاشی می کند آیا کسی که بی جهت همسرش را طلاق می دهد موجب متلاشی خانواده نمی شود؟ آیا این سوء استفاده از طلاق می تواند موجب منسوخ شدن حکم طلاق شود؟ پس همانطور که در مورد طلاق این طرز تفکر درست نیست، درباره ی ازدواج موقت نیز صحیح نمی باشد، این حکم و قانون ازدواج موقت مصالح زیادی دربردارد، اما برای جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی باید چاره اندیشی کرد.

س: عده ای معتقدند که ازدواج موقت نوعی بی بند و باری جنسی است و در پوشش شرعی، و در این ازدواج زن یک مال التجاره است و شخصیت زن لگدمال شده. نظرتان در این مورد چیست؟

ج: این نیز مانند اشکال قبلی است که عده ای تصور می کنند مشروعیت ازدواج موقت موجب هوسرانی مردها می شود. البته کسانی که پایبند به قوانین خانواده نیستند و به دنبال بی بند و باری می باشند ممکن است از این قانون سوء استفاده بکنند ولی همانطور که گفتیم در وضع قانون باید برای جلوگیری از سوء استفاده ها چاره ای اندیشید.
اما این که این قانون به شخصیت زن لطمه می زند باید گفت عده ای همین اشکال را به ازدواج دائم دارند و در مورد مهریه این اشکالات را ارائه می کنند و می گویند در این عصر جدید و دوران تمدن دیگر نباید با مهریه زن را خرید و فروش کرد و وجود مهریه توهین به زنان است. یکی از کسانی که این مسئله را مطرح می کند احمد کسروی بود که کتاب «ورجاوند جاوید» مهریه را ملغی کرده و می گوید در ازدواج مهر نباید وجود داشته باشد.
و کسان دیگری هم که به اسم اسلام شناسی کتاب نوشته اند، به همین قانون نیز اعتراض می کنند که در عصر حاضر دیگر مهریه صحیح نیست. البته کسی از کسروی ضد اسلام و ضد قوانین الهی اش انتظار ندارد اما کسانی که یک طرف قضیه را می بینند و در تمامی جهات بررسی نمی کنند بلکه تفاضل می کنند باید بدانند هر حکمی منافع و مصالحی دارد و ممکن است ضررهایی نیز داشته باشد و این شارع مقدس است که با احاطه عملی اش بر مسائل مصالح و مضرات قانون را بسنجد و برآیند آن را ملاک قانون قرار دهد.
پس می بینیم که قرآن در مقام قانونگذار به تمامی جوانب اشاره داشته و ما بر مبنای آن می توانیم مصالح و مفسده یک قانون را تبیین کنیم و بفهمیم که مصلحت ما کدام است؟
عقل ما که احاطه بر همه حکمت ها و مصلحت ها ندارد بلکه این خداوند متعال است که محیط بر همه چیز است و بر مصالح قوانین آگاهی کامل دارد.
باید بگویم که ازدواج موقت همان مهری که برای ازدواج دائم است، وجود دارد و مصلحت زن رعایت شده، زیرا فعالیت اقتصادی زن کمتر از مرد است و زنان به خاطر خیلی مسائل نمی توانند فعالیت اقتصادی داشته باشند پس باید در احکام حقوقی جانب زن ها گرفته شود و کمبود درآمد زن ها به وسائل دیگری فراهم گردد که موجب عقب افتادگی و محرومیت آنها نشود. یکی از این راه ها همین مسئله است که نفقه زن به عهده مرد باشد تا زن با خیال راحت بتواند زندگی خانوادگی اش را اداره کند و در تربیت فرزندانش کوشا باشد. و از طرفی پیش بینی شده است که اگر این ها از هم جدا شدند بواسطه همان مهریه زن بتواند تا مدتی زندگی اش را اداره کند و چه بسا مصالح دیگری در ازدواج موقت باشد که به ذهن ما خطور نکند، پس این تعبیر درست نیست که به شخصیت زن لطمه وارد می آید، این اعتراضات بی پایه ای است یک طرف قضایا را می بینند و تکیه بر سوء استفاده ها دارند، ما هم قبول داریم اگر از قانون سوء استفاده شد شخصیت زن پایمال می شود. اما آیا معاشرت های نامشروعی که فعلاً در تمام دنیا وجود دارد، شخصیت زن را بیشتر پایمال می کند، یا ازدواج مشروعی به طور علنی و ثبت شده در دفاتر قانونی که مورد پذیرش همه باشد و ارزش اجتماعی داشته باشد که از هزاران مفسده جلوگیری می کند؟
اگر ازدواج موقت نباشد زن به صورت یک کالا می شود که این پایمال شدن شخصیت زن از کشورهای اروپایی به کشورهای اسلامی هم سرایت کرده و اینگونه است که شخصیت زن از بین می رود نه با ازدواج موقت.
اطلاع دارید که در مصاحبه های انجام شده با وکلا و وزراء و دیگر شخصیت های غربی همگی اذعان داشته اند که ما به همسر قانونی و روابط نامشروعمان نیز اکتفا نمی کنیم بلکه به همجنس بازی نیز گرایش پیدا می کنیم. پس یکی از راه های احیاء شخصیت زن این است که ازدواج موقت ترویج پیدا کند تا جلوی این بی بند و باری ها گرفته شود که البته خود ازدواج موقت محدودیت هایی دارد و مانند یک ازدواج رسمی است و باید با فعالیت فرهنگی و اجتماعی قبح مسئله از بین برود تا در جامعه مورد پذیرش واقع شود.

س: چاره اندیشی قانونی برای جلوگیری از سوء استفاده ازدواج موقت کدام است؟

ج: قرآن یک حکم حقوقی را بیان می کند به شکل کتب قانون و حتی رساله های عملیه نیست بلکه این حکم را در یک جو ارزشی و اخلاقی خاص مطرح می کند و قبل از طرح مسئله زمینه سازی های لازم را کرده و به همراه آن موعظه ها و تذکرات اخلاقی را می دهد تا از قوانین سوء استفاده نشود.
در چنین جوی حکم قانونی را بیان می کند که چنین کاری جایز است یا حرام. ما باید از این روش استفاده کنیم و تنها به بیان احکام حقوقی اکتفا نکنیم و مسئله تربیت اخلاقی را مد نظر قرار بدهیم، دولت اسلامی باید برای احکام یک حساب جدی باز کند. و باید تدابیر جدی برای تبیین این احکام اتخاذ شود. یکی از راه های این مهم این است که دولت اسلامی اهتمام به مسایل اخلاقی و تربیتی داشته باشد و با تربیت مربیان و وعاظ مردم را از سوء استفاده بر حذر دارند، زیرا هر جا تربیت اخلاقی بیشتر باشد قانون بهتر نتیجه می دهد.
مسئله دیگر، دستورات ارشادی است که خود قرآن گاهی در مورد قوانین حقوقی ارائه طریق می کند. ثبت عقد ازدواج یک امر قانونی است و در غیر این صورت اصلاً قانونیت و مشروعیت ندارد و این یک حکمی است که دولت اسلامی وضع کرده و مردم باید اجرای آن را رعایت کنند همانطور که امام راحلمان فرمودند: قوانینی که دولت وضع می کند زیر نظر ولی فقیه و اشراف شورای نگهبان لازم الاجراست و مردم موظف به رعایت آن هستند. این حکم ولایتی است و معنی ولایت فقیه همین جاهاست که تحقیق پیدا می کند.
بنابراین وقتی دولت اسلامی می بیند از این حکم سوء استفاده می شود باید با وضع قوانین، ازدواج موقت را مثل ازدواج دایم ثبت بکنند تا احکامش مانند عده، نفقه و وضعیت فرزندان روشن شود.

س: در خاتمه اگر مطلبی پیرامون ازدواج موقت با توجه به برخورد آرای متفاوت در جامعه دارید بفرمایید.

ج: در پایان چیزی که می توانم عرض بکنم این است؛ مردم را به یک وظیفه اخلاقی در برابر قانون سفارش می کنم که مصالح قانون ازدواج موقت را در نظر بگیرند و از این مسئله طوری استفاده نکنند که موجب بدنامی حکم الهی و برانگیخته شدن تعصبات و تفسیرهای غلط شوند، همانطور که فرمودید این قانون را به عنوان یک بی بند و باری رسمی یا هوسرانی رسمی و چیزهایی از این قبیل تفسیر می کنند یا دشمنان اسلام و تشیع تعبیرهای زشت تری می کنند و می گویند: زنانی که ازدواج موقت می کنند بدنام هستند.
اگر ما رفتارمان را تصحیح بکنیم و از قوانین به موقع خودش و طبق مسائلی که در آن قانون رعایت شده، درست استفاده کنیم این مفاسد به وجود نمی آید، این تفسیرهای غلط بوجود نمی آید که می دانید این تفسیرها گاهی به اساس اسلام و قانون اسلام سرایت می کند یعنی ممکن است حتی یک نفر مسلمان متوجه نباشد و با ازدواج موقت مخالفت کند و نمی داند که با این مخالفت با خدا و قرآن مخالفت کرده و اگر این مخالفت را آگاهانه ابراز بکند، در حکم ارتداد است و کفر می باشد؛ چون این از تعیینات اسلام است، مثل مخالفت هایی که با مهریه در ازدواج می کنند که اگر کسی آگاهانه مخالفت بکند مرتد است؛ زیرا قانون مهر، قانون قطعی اسلام است و دستور صریح قرآن.
و باید بگویم که سر منشأ این تعبیرات غلط، رفتارهای نادرست ما و سوء استفاده های ما از این قانون است. و باید سعی کنیم که این قانون در جای خودش اجرا شود و البته متن این قانون اختصاص به قشر خاصی ندارد که این هم به خاطر مصالحی است که نمی شود ازدواج موقت را به یک قشر یا یک صنف مخصوصی محدود کرد.
قانون اسلام مطلق است ولی با توجه به مصالح قانونی باید آن را در موارد خودش اجرا کرد تا سوء استفاده نشود و بدنامی نیاورد، مثل این که تعدد زوجات در اسلام جایز است ولی معنایش این نیست که از این قانون سوء استفاده بشود مخصوصاً آنهایی که تمکن دارند یک حرمسرا تشکیل بدهند و در کنار چهار تا زن دائمی مثلاً صدها زن موقت و آخرالامر رسوایی ببار بیاورند و قانون را بدنام کنند. باید رفتارها طوری باشد که آبروی اسلام و آبروی قانون و مصالحی که در آن قانون است حفظ بشود، بنابراین از روی هوسرانی نباید اقدام کرد. واقعاً کسانی باید اقدام بکنند که نیاز داشته باشند. حال چه زن و چه مرد فرق نمی کند. زن هم نیاز جنسی دارد و باید نیازش ارضاء بشود. ممکن است که به صورت ازدواج دایم نتواند ولی به صورت ازدواج موقت برایش مهیا باشد یعنی شرایط زندگیش طوری باشد که تن به مقررات ازدواج دایم ندهد ممکن است داوطلبی برای ازدواج دائم نداشته باشد. ولی ممکن است نیاز جنسی اش به وسیله ازدواج موقت مرتفع شود. این مصالح واقعی انسان است و این ها را که نمی شود ندیده گرفت و إلا دنبالش آن فساد و فحشاها خواهد بود.
سفارش من به عنوان یک فرد مسلمان به برادرهای مسلمان این است که تأکید می کنم مسلمان ها طوری با این قانون برخورد بکنند که آبروی جامعه اسلامی باشند نه این که رفتاری بشود که موجب سوء تفسیر این قانون بشود و این قانون را در نظر دیگران به صورت بی بندو باری جلوه بدهند.

خلاصه ی مصاحبه

1-متأسفانه منع ازدواج موقت باعث می شود که مردم زیادی مرتکب گناه کبیره ی «زنا»شوند.
2-علیرغم این که مردم نیاز خودشان را به این مسئله درک می کنند و با توجه به شرایط کنونی که مصلحت این حکم روشن شده است، باز هم بر اثر رسوبات ذهنی، موانعی ایجاد می شود که این سنت احیاء نگردد.
3-مردم بداندیش از هر قانونی می توانند سوء استفاده بکنند که یکی از این قوانین ممکن است ازدواج موقت باشد.
4-مردم از این مسئله طوری استفاده نکنند که موجب بدنامی حکم الهی و برانگیخته شدن تعصبات و تفسیرهای غلط شوند.
5-باید رفتارها طوری باشد که آبروی اسلام و آبروی قانون و مصالحی که در آن قانون است حفظ بشود.
6-اگر ازدواج موقت نباشد، زن بصورت یک کالا می شود.
7-آیا معاشرت های نامشروعی که فعلاً در تمام دنیا وجود دارد، شخصیت زن را بیشتر پایمال می کند، یا ازدواج مشروعی بطور علنی و ثبت شده در دفاتر قانونی که مورد پذیرش همه باشد و ارزش اجتماعی داشته باشد که از هزاران مفسده جلوگیری می کند؟
8-ممکن است یک نفر مسلمان متوجه نباشد و با ازدواج موقت مخالفت کند و نمی داند که با این مخالفت، با خدا و قرآن مخالفت کرده و اگر این مخالفت را آگاهانه ابراز بکند، در حکم ارتداد است و کفر می باشد؛ چون این از تعیینات اسلام است.
9-دولت اسلامی باید برای احکام یک حساب جدی باز کند. و باید تدابیر جدی برای تبیین این احکام اتخاذ شود.
10-وقتی دولت اسلامی می بیند از این حکم سوء استفاده می شود باید با وضع قوانین، ازدواج موقت را مثل ازدواج دایم ثبت بکنند تا احکامش مانند عده، نفقه و وضعیت فرزندان روشن شود.
11-زن هم نیاز جنسی دارد و باید نیازش ارضاء بشود. ممکن است که به صورت ازدواج دایم نتواند ولی به صورت ازدواج موقت برایش مهیا باشد یعنی شرایط زندگیش طوری باشد که تن به مقررات ازدواج دایم ندهد ممکن است داوطلبی برای ازدواج دائم نداشته باشد. ولی ممکن است نیاز جنسی اش به وسیله ازدواج موقت مرتفع شود. این مصالح واقعی انسان است.

پی نوشت ها :

1-روزنامه رسالت، 11 / 10 / 69.

منبع: ترکاشوند، محمد، (1386)، ازدواج موقت: مدیریت شهوت، قم، نشر اشک یاس، چاپ دوم.